مریممریم، تا این لحظه: 18 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

کودکانه های من

از گرامافون تا سی دی

1392/11/19 16:07
نویسنده : مریم
572 بازدید
اشتراک گذاری

الان

من چند سی دی (لوح فشرده )دارم ؛سی دی قصه،سی دی شعر، سی دی ها را که در دستگاه میگذارم  شروع می کنند به خواندن و من خوشحال میشوم.پدرم یک کارت حافظه دارد.یک وقتهایی آنرا به تلویزیون یا رایانه اش میزند. بابا میگوید:خوبی سی دی ها این است که ما میتوانیم هر بخشی را که دوست داریم انتخاب کنیم ؛مثلا میزنیم مطلب شماره ی چهار ،یا شماره ی هفت، ولی در زمان قدیم اینجوری نبود .وقتی یک نوار کاست را در دستگاه میگذاشتیم باید آنقدر عقب و جلو میکردیم تا بزور ،چیزی را که میخواستیم پیدا کنیم .

قدیم ها

یک بار مامان وسایل چندان قدیمی اش را بیرون ریخته بود. چشم من به چند نوار ضبط یا کاست افتاد.مامان  گفت : قدیم ها  این نوارها را در دستگاه پخش میگذاشتیم و به آن گوش میکردیم .من هم زمان بچگی چند نوار قصه داشتم .من با دقت به آنها نگاه کردم .یک نوار خیلی  نازک قهوه ای  از روی آن رد شده بود. مامان گفت: صداها روی این نوار ضبط میشدند. من یواشکی نوار نازک را فشار دادم.نزدیک بود چروک شود.دو سوراخ هم  وسط نوار ضبط صوت بود .من انگشتم را داخل آنها کردم و چرخاندم .مامان گفت:وقتی نوار را توی دستگاه میگذاشتی باید این دو سوراخ جای خودشان میرفتند .این سوراخ ها میچرخیدند و صدا پخش میشد. اگر میخواستی از روی این نوار،نوار دیگری ضبط کنی یا کپی بگیری.باید به اندازه ی زمان کل نوار صبر میکردی .من روی نوار را خواندم نوشته بود90مامان گفت:یعنی90دقیقه  مطلب در آن جا میشده .پس برای کپی گرفتن این نوار 90دقیقه صبر میکردی.یعنی یک ساعت و نیم!به مامان گفتم :اینجوری که آدم خوابش میگرفت.

 

برو ادامه مطلبچشمک


قدیم ترها

بابابزرگ یک کمد عجیب و غریب دارد

داخل کمد،سه وسیله ی جالب است .یکی  رادیوی خیلی قدیمی،یک تلویزیون خیلی قدیمی و یک دستگاه گرامافون. باباجون میگوید: ما قدیم ها از گرامافون استفاده میکردیم .فقط به جای سی دی یک صفحه ،یک صفحه ی گرامافون را روی دستگاه میگذاشتیم من یکی از صفحه ها را برداشتم .شکلش شبیه همین سی دی بوداما خیلی بزرگتر ،خیلی هم کلفت تر.باباجون یک وقتهایی گرامافون را روشن میکند.صفحه،دور خودش میچرخد .بعد باباجون دسته ی باریک گرامافون را بر میدارد و آروم روی صفحه میگذارد.اول صدای خش خش می آید.بعد صدای آقای خواننده می آید:یاهاهاها...هه هه هه....داد و بیداد.....! باباجون هم سرش را تکان میدهد و کیف را باز میکند .باباجون میگوید هر کدام از این صفحه ها فقط یک آهنگ پخش می کردند .اگر یک آهنگ دیگر میخواستی باید صفحه ی تازه میگذاشتی . بدی اش هم این بوده که هیچ کس در خانه اش نمیتونسته  از روی صفحه کپی بگیرد.

بعدا

 

تو فکر میکنی در آینده با چه وسیله ای میتوانیم به صداها گوش کنیم ؟تو نظر ها بنویس و یا نقاشی بکش و توی نظرات وبم آدرس عکس رو بذار موفق باشیلبخند 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)